معصومیت و تقدس
برای گفتوگو در جمعی دوستانه دربارهی معصومهای یکم تا چهارم (نوشتهی گلشیری) دوباره این داستانها را خواندم. دربارهشان حرف زیاد است و دربارهی معصوم اول هم مقالهیی (با تمرکز بر گوتیکبودنش) در کتاب ده جستار داستاننویسی نوشتهام. در این جلسه طبعاً یکی از نکات مهمی که توجه دوستان را دربارهی این داستانها جلب کرده بود، استفاده از لغت معصوم بود (که البته در چاپهای دوم به بعد حذف شده؛ حتماً به دلیل شبهههایی که این کلمه درست میکرده).
در داستانهای گلشیری روشن است که منظور او لزوماً چهرههای دینی نیست، بلکه نوعی بیگناهی یا پاکی و بیغلوغشبودن است که مثلاً در شخصیت استاد گچبر داستان سوم هم هست (که شباهت تامی با فرهاد کوهکن دارد)، و همینطور در مصطفای داستان دوم (بهرغم کشتن سید روحانی توی داستان، یعنی انجام بدترین کارِ ممکن، اما به خواست و تحمیل مردم دهاش). تقدس هم البته مفهومی است که معمولاً بسیار نزدیک به معصومیت میدانیمش و اصولاً چهرههای معصوم برایمان تقدس پیدا میکنند. اما این چهار داستان نشان میدهند که معصومیت خصلتی فردی است و برآمده از درون شخصیت، اما تقدس به رابطهی فرد (یا حتا شیء) با جمع برمیگردد و درواقع امری برساختهی جمع است. یعنی گرچه اغلب این دو مفهوم با هم یکی میشوند اما لزوماً یکسان نیستند و اتفاقاً ریشه در دو جای مختلف دارند، یکی کاملاً درونی و برآمده از خصلتهای شخصی و دیگری بیرونی و حاصلِ سازوکارهای جمعی. چنان که مترسک داستان اول برای مردم ده تقدس پیدا میکند، چون بعد از کارهایی که منتسب به مترسک شده، از او میترسند و صاحب قدرتی ماورایی میبینندش؛ ضمن این که همهگی در این رفتار جمعی مشارکت دارند. داستان دوم هم چنین است و امامزادهیی که ساخته میشود، حاصل همان نیازها و تقدسبخشی اهل ده است تا لزوماً مربوط به خود سیدی که کشته شده. این هر دو را مردم مقدس میدانند و همچون یک امر مقدس هم باهاشان رفتار میکنند. اما دو شخصیت داستانهای سوم و چهارم، که آزارشان به کسی نرسیده و رفتاری معصومانه دارند، اتفاقاً تنها میمانند و جایگاه قابلاعتنایی در میان دیگران پیدا نمیکنند، چه برسد که به آنکه از طرف مردمی که میشناسدشان تقدس پیدا کنند.
این چهار داستان بهخوبی نشان میدهد که دو مفهوم معصومیت و تقدس لزوماً یکسان نیستند و میتواند حتا فاصلهی قابلتوجهی بینشان باشد، چون معصومیت امری درونی و حاصل رفتاری شخصی است، اما تقدس حاصل رفتارِ جمعی است و از نیازهای جمعی برمیآید.
سازوکار اجتماعی تقدسبخشی هم نکتهی بسیار مهمی است در دو داستان اول و دوم که بحث مفصلتری میطلبد و دوستان آشنا با مباحث دینی و جامعهشناسی بهتر از عهدهی آن برخواهند آمد.
۸ بهمن ۹۸